درباره کتاب «تاریخ تاریخها» نوشته جان بارُو
مترجم: حسن افشار
نویسنده و منتقد: عمران دسترس
جان بارُو، مورخي انگليسيتبار، در مبحث تاريخ آثاري با ارزش از خود بهجاي گذاشته است. به گفته اينديپندنت «جان بارُو يکي از برجستهترين مورخان روشنفکري نسل خود بود.»؛ يعني کارهاي پيشگام بارُو آغاز رويکردي پيچيدهتر به تاريخ علوم اجتماعي است، روشي که گذشته را فقط بهعنوان يک مورد به پايانرسيده نگاه نميکند، بلکه براساس گذشته زمان حال را پيشبيني ميکند.
به همين ترتيب، جهانديدگان و فرهيختگان، متفقالقول بر اين باورند که مطالعه تاريخ براي همگان واجب است. اين توصيه به مطالعه کتابهاي تاريخي ممکن است ريشه در آينه عبرت گذشتگان و بناي زندگي فعلي با ارزشهاي والا داشته باشد يا از ديدگاه سياسي- اجتماعي، لازمه ارتقاي جوامع بشري از هر حيث شناخته ميشود. درواقع با هر ديدگاهي که به زندگي نگاه کنيم، عارفمسلک باشيم يا دانشمند و يا سياستمدار و هنرمند و مردمشناس و... مطالعه تاريخ، پيشنياز کشف و شهودها، اختراعات، خلاقيتها و پژوهشها به حساب ميآيد.
در ايــن راســتا، کتــاب «تــاريخ تـاريخهــا» بـهقلم يکـــي از تحسينبرانگيزترين مورخان انگليسي با بررسي زندگيهاي گذشته، برگ زريني در مجموعه کتابهاي تاريخ است. به عبارتي، آنچه در مطالعه تاريخ مهم است، شناخت سير تحول انسان خردمند بهسوي انسان خداگونه است. همانگونه که مترجم کتاب عنوان کرده «کتاب حاضر داستان خارقالعادهاي است در اينباره که ما چگونه گذشته را ۲۵۰۰ سال پيش تا امروز فهميده و تفسير کردهايم. اين اثر بيهمتا با گزارش از پدر تاريخ، هرودوت، تا رخدادنامههاي سدههاي ميانه، و از نقل حماسي کيبون از امپراتوري روم تا مجموعههاي تلويزيوني کنوني، به کندوکاو در روايتهاي معرف وقايع مهم تاريخي ميپردازد و به ما نشان ميدهد که آنها از روزگاران خود و از روزگار ما چه ميگويند.» علاوه بر اين، بايد خاطرنشان کرد که بارُو به صراحت خود را از مقابله با تاريخنگاري چيني يا اسلامي به دليل عدم تخصص رها ميکند.
جان بارُو با برخورد با تاريخ نه بهعنوان يک پيکري منفرد، بلکه بهعنوان جنبهاي از جامعه بشري و بخشي اساسي از فرهنگ اروپا و آمريکا براي مخاطب حرف جديدي به همراه دارد. او ويژگيهاي متمايز موجود در کار مورخان از مصريان باستان و يونانيان تا به امروز را توضيح ميدهد، از جمله ليويوس، تاکيتوس، فروسارت، کلاراندون. نويسنده هدفش اين است که نشان دهد تاريخ نبايد يک رشته دانشگاهي باشد، بلکه بايد مشابه يک تاريخچهاي از انتخابها باشد: انتخاب گذشتهها و ايجاد راههاي معين، تحقيق، ارائه و حتي گاهي اوقات آموختن آنها به دليل تغيير سياسي، مذهبي، فرهنگي، شرايط حزبي و ميهني. جان بارُو همچنين قصد دارد، درک ما از نقاط عطف مهم تاريخ را تغيير دهد، و اجازه دهد ايدههايي که مورخان درباره زمان خود و تمدنهاي بنيانگذار خود داشتهاند، با طراوت و انتظاراتي غيرمنتظره ظاهر شوند. بارُو استدلال ميکند که نگاه به تاريخ تاريخها يکي از جالبترين راههايي است که بايد براي درک گذشته داشته باشيم.
از نظر بارُو «تاريخ خود جالبتر از جزیيات تحقيقات تاريخي است.» و او تاريخ را براي ما جذاب و سرزندهتر ميکند. اصل داستان به يک موضوع آکادميک ميپردازد، اما اين يک کتاب براي عموم خوانندگان است. مقدمه و پيشگفتار با لحني خشک و بيسروصدا با تکنيکهاي تاريخي سروکار دارد و ممکن است خواننده در همان ابتدا نگران باشد که شايد با متنی سنگين سروکار دارد، اما در شروع فصل اول متوجه میشوید که نه چنین نیست و کتاب بهسرعت پيش میرود و غافلگيرتان میکند. بارُو مورخان و داستانهاي آنها را زنده ميکند، تاجاييکه احساس ميکنيم شايد دوست قديمي ما باشند. بنابراين اگر به تاريخ يا کار تحقيق و نوشتن تاريخ علاقه داريد، بايد اين کتاب را بخوانيد. به عبارتي، کتاب تاريخ تاريخ ها شما را تحريک مي کند تا نوشته هاي اصلي تاريخ نگاران را بخوانيد.نبوغ بسيار محکم و تاثيرگذار بارُو به طرف عمل، رويدادها و اقدامات افراد ميرود، نه نظريهپردازي ساختارها، فرايندها، گروهها و نيروها. البته از هيچ تاريخنگاري نميتوان انتظار داشت که هرآنچه مربوط به مبحث کلي اوست را پوشش دهد و بارُو کاملا موجه است که خود را از اينبار غيرمعقول معذور بداند. اگر سوگيري در برابر تئوري و محدوديتهاي فضايي اجتنابناپذير را کنار بگذاريم، توجهنکردن به تاريخ بردهداري و دموکراسي و ناديدهگرفتن هر نوع تاريخ زنان از جمله ايرادهايي است که ميتوان به کتاب «تاريخ تاريخها»ي بارُو گرفت. اما در نقطه مقابل، همانطور که چشمگير بهنظر ميرسد، از روش پلوتارک براي مقايسه توسيديد در برابر هرودوت، پرسكات در مقابل دياز، اكتون در برابر استابس استفاده ميشود و مهمتر از همه، انتقال روايت بين سنين و موضوعات را بهگونهاي مديريت ميكند كه ماکياوللي شرمنده ميشود.
آگاهي از اينکه نوشتن تاريخي به همان اندازه يک فعاليتِ فرهنگي است، کتاب جديد و جذاب جان بارُو را اثري درخشان نشان ميدهد. بارُو يک مرجع برجسته در تاريخ فکري قرن 18 و 19 است. اکنون در زمان بازنشستگي، او بهمراتب فراتر از قلمرو معمول خود دست به کار شده تا بتواند تاريخِ دو و نيم هزار سال گذشته را ارائه دهد. او با مقصردانستن مورخان در اروپا و آمريکاي شمالي و توجه بيشتر به کساني که به انگليسي نوشتند، کار خود را کمي راحتتر ميکند. نتيجه يک کتاب بسيار لذت بخش است، که مبتني بر تعداد زيادي مطالعه جذاب و پر از مشاهدات حاد و اغلب بسيار شوخ است. هرکسي که ميخواهد بداند چه نوشتارِ تاريخي به فرهنگ انسانها کمک کرده، بايد از اينجا شروع کند.
برخي از خوانندگان ممکن است با ديدن اينکه يکسوم اين کتاب به مورخان يونان باستان و روم اختصاص يافته است، متعجب شوند. اما بارُو دليل خوبي براي اين تصميم دارد. از نظر او، دو مورخ بزرگ يوناني پنج قرن پیش از ميلاد معياري را تعيين کردند که براي 2000 سال آينده از آن استفاده شد. يعني هرودوت روايتي حماسي از جنگهاي يوناني و ايراني را با تحقيقات جغرافيايي و قومنگاري از نوعي که پيشبيني تاريخ انسانشناسي دوران معاصر را ترکيب کرده است. توكيديد از جنگ بين آتن و اسپارتا گفت؛ از نظر بارُو «هيچ هوش شفاف و بيخيالي هرگز در نوشتن تاريخ اعمال نشده است.» بنابراين او بر اين باور بود که تاريخ، هدفش حقيقت است، نه داستان صرف.
بارُو برخي از نقاط عطف اصلي در تاريخ خود را مشخص ميکند. نخست آمدن مسيحيت بود. اين جهت جديدي به تاريخ بخشيد و کار مشيت خدا را به يک موضوع اصلي تبديل کرد. همچنين نقشونگارهاي افراد برگزيده تحت الگوي مکرر تجاوز، مجازات و رهايي را فراهم آورد. دومين نقطه عطف، آمدن در اوايل دوره مدرن انسانگرايانه بود، که تحقيقات مهم در زمينه اسناد و بقاياي باستانشناسي را تحريک کرده و پايههاي تاريخ گستردهتري از جامعه و فرهنگ بشري را بنا نهاد. سومين نقطه، «تاريخ فلسفي» عصر روشنگري، با محوريت پيشرفت تجارت و جامعه مدني بود. بارُو پيشنهاد ميکند «تاريخ سلطنت امپراتور چارلز پنجم» از «اولين اثر مدرن تاريخ» است. چهارمين نقطهعطف، آمدن در قرن نوزدهم تاريخ حرفهاي بود که توسط دانشگاهيان حقوقبگير و با رعايت استانداردهاي سختگيرانه اثبات و مستندات تهيه شده بود.
بارُو مختصرا شرح مي دهد که چگونه اين تاريخچه حرفهاي، که از آلمان آغاز شده و در ابتدا سرگرم کشور ملي بود، در اواخر قرن بيستم گسترش يافت تا تاريخچه کموبيش هر چيزي از جادوگريها را بپذيرد. او گفت: «همه مورخان آنچه را که تاريخ مورد علاقه آنها است را انتخاب ميکنند، اما لازم نيست اين انتخاب جهاني شود و اجباري شود.» علاوه بر شناسايي تغييرات اصلي در رويکرد گذشته، بارُو ميخواهد نشان دهد که چرا خواندن آثار مورخان بزرگ گذشته هنوز لذتبخش است. او انتخاب قابل تحسيني از نويسندگان ميکند، آنها را در متن قرار ميدهد و آزادانه از آثار آنها نقلقول ميکند. او اين کار را چنان موثر انجام ميدهد که بسياري از خوانندگان ميخواهند براي خواندن نسخههاي اصلي عجله کنند يا حداقل بهدنبال برخي از مجموعههاي عالي مانند توصيف توکيديد در مورد طاعون آتن در سال 430 پيش از ميلاد باشند، که بارُو به حق آن را يک اتفاق درجهيک قلمداد ميکند.
بارُو در کتاب «تاريخ تاريخها» بسيار موفق عمل کرده است، زيرا در طراوت خاصي پاسخ مخاطب را ميدهد. او کارش را براي خواننده عمومي و غيرتخصصي بسيار زيبا و خواندني به نگارش درميآورد و خواستههاي ذهني مخاطب را در نظر ميگيرد. او مانند کساني است که ميتوانند هنگام نوشتن درباره متوني که اخيرا کشف کردهاند، در بهترين حالت خود باشند. البته، در داستان بارُو خلاهاي قابل توجهي هم وجود دارد. بهعنوان مثال، ساموئل راسون گاردينر، بزرگترين مرجع قرن 17 انگليس کجاست؟ يا تئودور مومسن، مورخ حيرتانگيز روم باستان؟ اما با وجود این، کتاب بارُو بهعنوان «اثر برجسته تاريخ قرن 21» است و تاکنون نامزد جايزههاي بزرگي شده است.