کتاب قهوه سرد آقای نویسنده
نوشته روزبه معین انتشارات نیماژ
کتابی که با طرح موضوعی شروع میشود که از لحاظ منطقی صحیح نیست. این رمان داستان یک نویسنده به نام آرمان روزبه و یک دختر روزنامهنگار است. کتاب با یک خاطره از دروان کودکی آرمان شروع میشود. خاطرهای که در ادامه اساس اتفاقات بعدی کتاب است.
ماجرا از این قرار است که آرمان در کودکی عاشق دختری میشود که ۱۵ سال از خودش بزرگتر است و برای تمرین پیانو به خانه پیرزن همسایه میآید. آرمان عاشق رفت و آمد این دختر برای یادگیری پیانو است. اما پیرزنی که به این دختر پیانو آموزش میدهد یک آهنگ بیشتر نمیداند و بنابراین آرمان تصمیم میگیرد نت های موسیقی آن ها را دست کاری کند تا آموزش پیانو مدت زمان بیشتری طول بکشد.
کتابی از نویسنده ای است که با سلیقه افراد در دنیای مجازی اشناست و همون سلیقه را در نگارش کتاب بکار برده است .کتاب پر از داستان های کوتاهی هست که حس قهوه خانه های قدیم و روایت های آن را القا می کند. شخصیت پردازی شخصیت های فرعی داستان به شدت ضعیف هست.
کتاب پر از مباحث عامه پسند مانند عشق، تنهایی، افسردگی، کار، موسیقی و.. است انگار بازتاب شخصیت ما ایرانی ها که در همه چیز صاحب نظر هستیم.
کتاب پر از جملات زیباست که با رشته نامریی داستان بهم متصل شده است که شاید جدای از کتاب آنها را
ببینیم محسور زیبایی آنها شویم.
کتاب بازاریابی و اقبال فروش خیلی خوبی داشته است. ولی درکل یک کتاب معمولی و عامه پسند است
برداشتی آزاد از یک پیج نقد کتاب:
اما این کتاب را در دستهی سلایقم جای نمیدهم و خواندنش را به هیچ نسلی پیشنهاد نمیکنم.
نکتهای که بیشتر از هر چیزی توجهم را جلب خودش کرد:
نه پایانبندی تعجببرانگیز داستان که تو را به یاد فیلمهای اغراقگونهی دیار هند میاندازد،
نه پیکربندی ساختار و حوادث داستان که بیشتر به دور از منطق و استدلال چیده شدند،
نه زیادهگوییهایی که نمیتوانست جای عدم فضاسازی درست را در ذهن خواننده پرکند
بلکه رسیدن این کتاب به چاپ پنجاه و نهم که بسیار غمانگیز است، و درد بزرگی را از سطح مطالعاتی قشر کتابخوانها به من گوشزد میکند.
امتیاز ۲ از ۱۰ را به آن اختصاص می دهم.
به قلم سعیده زردشت