اشاره: کتاب «عشق مدرن» نوشته «دانیل جونز»، مجموعهای از داستانهای عاشقانه واقعی ارسالی به ستونی با همین نام در نیویورکتایمز است که بهتر از هر لغتنامهای عشق را تعریف میکند. این کتاب با ترجمه فرشاد رضایی، شامل داستانهایی واقعی است که افراد به ستون «عشق مدرن» روزنامه نیویورکتایمز ارسال کردهاند. دانیل جونز دبیر ستون «عشق مدرن» از میان بیش از هشت هزار جستاری که هر سال برایش ارسال میشد این مجموعه را انتخاب و در قالب یک کتاب منتشر کرد. متن پیش رو نگاهی منتقدانه به کتاب «عشق مدرن» به قلم عمران دسترس نویسنده و منتقد است.
اگر شما هم تابهحال عاشق شدهاید، به دنبال عشق میگردید یا عشقی را ازدستدادهاید، پس این کتاب برای شماست. «دانیل جونز» نویسنده و سردبیر قدیمی ستونهای «عشق مدرن» روزنامه نیویورکتایمز، 42 مورد از محبوبترین و فراموشنشدنیترین مقالههای 15 سال گذشته این ستون را جمعآوری کرده و ثابت میکند که این مجموعه یکی از محبوبترین هدیه برای دوستداران کتاب است. در یک نگاه کلی، مفاهیم کتاب نشان میدهد که فناوری چگونه دوستیابی را تغییر داده است و به همین ترتیب به کاوش در مبارزات همیشگی ما یعنی «جستجوی عشق» میپردازند. داستانها همه صادقانه هستند و چگونگی شروع روابط و گاها شکست آنها را بیان میکند. این کتاب خوبی برای کسی است که مشتاق عشق است، کسی که سوابق خود را در رسانههای اجتماعی تعقیب میکند و یا کسی که بهطور واضح به کارهای بیپایان پیچیده قلب انسان علاقهمند است.
ازنظر جونز، قویترین داستانها شامل عشقهایی هستند که در طول زمان به بلوغ رسیدهاند، مانند ازدواجهای میانسالی، پدر و مادر شدن و از دست دادن عزیزان. همانطور که جونز اشاره میکند، عشق در هر مورد شکلهای مختلفی از آسیبپذیری را به خود میگیرد، زیرا ما همواره خود را در معرض احتمال از دست دادن و همچنین احتمال ارتباط قرار میدهیم. به همین ترتیب، او عشق را در قالب ترکیبی از سه احساس یا انگیزه توضیح میدهد: میل، آسیبپذیری و شجاعت و داستانهای جمعآوری شده در کتاب در پی اشاره به این سه مورد است؛ یعنی داستانها طوری نگاشته شدهاند که گاهی شما را شوکه میکنند، به شما آموزش میدهند و گاهی نیز خنده و اشک را برای شما فراهم میکنند؛ اما در طول این کتاب، داستان «الیزابت فیتزسیمون» بیشترین قدرت واقعی عشق را به ما نشان میدهد. او دختری را در چین به فرزندخواندگی پذیرفت و سپس زخمی را که براثر جراحی مارپیچی ناموفق روی ستون فقرات دختر به وجود آمده بود باعث شد تا او آسیب عصبی ببیند و همچنین کنترل مثانه و روده خود را از دست بدهد. آژانس فرزندخواندگی گفت که الیزابت میتواند نوزاد آسیبدیده را نگه دارد یا او را با یک نوزاد سالمتر معاوضه کند. الیزابت او را نگه داشت؛ اما اوج این داستان آنجایی است که الیزابت به آژانس گفت: «ما بچه دیگری نمیخواهیم. ما بچهمان را میخواهیم، کسی که همانجا میخوابد. او دختر ماست.» ازنظر جونز، شجاعت، عزم و عشق بینظیری در اینجا رخ مینماید؛ بنابراین عشق ارائههای زیادی میطلبد، لباسهای زیادی میپوشد و واکنشهای زیادی را برمیانگیزد. هر یک از مقالات این کتاب جواهری با طنز، گرما، بینش و حس اعتماد است.
در حالت ایدهآل، پس از هر مقاله کتاب، پایانی میآید که بقیه داستان عاشقانه نویسنده را به ما میگوید. به کجا و با چه کسی و چرا رسیدند؟ در عوض، بیشتر مقالهها بدون پایان هستند و نتایج احتمالی را به تخیل ما میسپارند. جونز در مقدمهاش بر کتاب میگوید که او داستانهایی را انتخاب کرده است که «صدف صدف عشق درون انسان را باز کند تا زیبایی تاریک درون را آشکار کند».
جونز در این کتاب قصد دارد تا تمام بینظمیهای عشق مدرن را به تصویر بکشد و آشکار میکند که هیچ قاعدهای وجود ندارد که بر قلب انسان در مورد یک حکم عاشقانه تسلط یابد. شما کسی را که دوست دارید، دوست خواهید داشت. این تمام چیزی است که ما میتوانیم از اندیشه جونز در این کتاب بدانیم. همانطور که جونز بهاختصار میگوید: «این عشق است، هر کسی میتواند آن را داشته باشد و تنها چیزی که نیاز دارد کمی شجاعت است.»
نویسنده و منتقد: عمران دسترس