نشانک چوبی ساده | نشانگرکتاب

کد محصول: S42
اتمام موجودی

آقاجونت هروقت با رفقاش می‌رفت طرفای خیابون انقلاب دست خالی برنمی‌گشت. 

رفیق چند ساله‌ش صاحب يكى از همون كتابفروشى‌های راسته‌ی انقلاب بود. ‎على آقا هر وقت می‌رفت یه کتاب برام می‌آورد. ‎هنوز چشمم خوب مى‌دید.

‎علی آقا مى‌گفت تو این دنیای دور از کتاب و کتابخوان باید چراغ این مغازه‌ها روشن بمونه.

‎مادربزرگ آه كوتاهى كشيد و ادامه داد: ‎« ديشب خانم پرستار ديرش شده بود. ‎حواسمون رفت پىِ این داستان كه ناغافل ديدیم شب شده. ‎مینو خانم باعجله کتاب‌ و بست و راهی شد. ‎امروز مرخصی داره و منم هرچی گشتم چشمم یاری نکرد آخرين صفحه‌رو پیدا کنم. » 

‎به دستهای پر از مهر مادربزرگ نگاه مى‌کردم که کتابش را مثل ارزشمندترین موجود دنیا در خود جای داده بود. 

افزودن به سبد خرید
  • مشخصات محصول
  • توضیحات
  • نظرات

محصولات مرتبط

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش