نشانک استیل | نشانگر کتاب فلزی
نمیدانم چه راز غریبی است که حرف های زدنی این همه نگفتنی اند. مثلا اینکه تو چقدر به دنیای من می آیی…
حتی همین حالا، همین حالا که قل خورد و توی سرم پیچید دل آشوب شدم. انگار یک سری حرف ها نوک زبان می آیند که همانجا، لابلای حسرت نگفتن و شوق گفتن بمانند…
خب من از اول از آن هایی نبودم که بتوانم، یعنی بشود که بتوانم شاعری بکنم. اما چه کنم که دچار تویی هستم که به غایت سرودنی هستی.
کتاب را آهسته ورق میزنم و میرسم به آنجا که باید و نشانک را آنجا میگذارم و می روم.
بر که میگردی میخوانیَش:
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سر زا رفت…
- مشخصات محصول
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر