سربازان خدا (چشمه) رقعی شومیز
نام کتاب: سربازان خدا
نویسنده: یاشار کمال
ناشر: چشمه
مترجم: عین له غریب
«سربازان خدا» در میان انبوه رمان ها و مجموعه داستان های این نویسنده از جایگاه ویژه ای برخوردار است، او در این کتاب دنیای تازه ای را خلق کرده است. هر چند توجه یاشار کمال به کودکان، و مصایب و مسائل آن ها در اغلب آثارش به وضوح قابل پیگیری است، اما کتاب «سربازان خدا» اثری است که اساسا به این موضوع می پردازد. در این کتاب شاهد هشت داستان و در واقع هشت گزارش مستند هستیم که حاصل ساعت ها گفت وگوی نویسنده با کودکان کار و خیابان است، کودکانی که هر کدام به دلایلی خاص مجبور شده اند دور از خانه وکاشانه شان در کنج پارک ها و زیر پل ها و لابه لای صخره های موج شکن مسکن کرده و برای گذران ساده ترین امور زندگی با دشوارترین مصایب مواجه شوند. «یاشار کمال» این هشت گزارش را در سال 1978 نوشته است و در ابتدای کتاب نیز تأکید کرده است: «تمامی هشت داستان این کتاب اگر بشود داستان نامیدشان براساس مصاحبه های حضوری و مستند شخص نگارنده شکل گرفته اند که بر این اساس همه ی شخصیت ها و موقعیت ها واقعی هستند. عنوان فصل های این کتاب عبارت است از: «ا یه یه یه یه یه»، «کاش کی زرافه رو نزنن»، «شبی که هوا بدجوری شرجی بود»، «شبیه قدیر که شاگرد آهنگری بود، بود»، «سربازهای خدا همه چیزشون با بقیه فرق می کنه»، «سر بریده»، «انگار پرنده می بارید اون روزا از آسمون» و «یه تیکه آهن آب دیده».
- مشخصات محصول
- معرفی نویسنده
- نظرات
هنوز نظری ثبت نشده
اولین نفری باشید که نظر میدهید
ثبت نظر